تمدید نوشت...

ساخت وبلاگ
ینی اینجا سیستم اینجوریه ک هرکی دنبال منافع خودشهدنبال اینه ک کلاهشو بچسبه باد نبرهنمی دونم تو کل اروپا اینجوریه یا اینجا اینجوری آشغالدونیههرچی منافعشون ایجاب می کنه همون کارو باید بکننهرکاری می کنن تا شرایط بنفع خودشون تموم کننآدمای حال بهم زنعین گرگ می خوان بقیه رو بدرناز بقیه فقط استفاده کننخودشونو زدن ب خریت انسانیت سرشون نشهواقعا از این سیستم منفعت طلب و منطق نخواه بفهم حالم بهم می خورهمتاسفم براشون...ی سری آدم حمال ک عین اون آشغالی ک من باهاش زندگی می کردم از سر صب ک پا می شد مث سگ دوبرمن شپارد میخواست هرجور شده بهونه پیدا کنه پاچه بگیرهیا وقتی می خواست ب دیگران کمک کنه ی آدم آشغال بود ک همیشه ب فکر منافع خودش بود.ی جمله نوشته بودانسان والا همیشه ب شرافت می اندیشندانسان عادی ب آسایش خوداینو اینجا نوشتم وقتی نتیجه این کاراشونو دیدم بیام اینو بخونم، یادم بیاد با چ آدم های لاشی ای برخورد داشتم تمدید نوشت......ادامه مطلب
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 21 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 16:41

بابام ی جمله ای داشت

درس ک می خوندم

می گفت

کتاب ها بهت دروغ نمی گن

الان با تمام پوست و خونم درکش می کنم

وقتی انریکو آشغال هرکاری دلش می خواد می کنه

تمدید نوشت......
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 15 تاريخ : دوشنبه 4 دی 1402 ساعت: 15:37

و بعله واسه اراسموس کاراموزی نه نفر از دانشکده ما می گرفتن، من نفر اول با بیشترین امتیاز شدم! تمدید نوشت......
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 47 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:43

یادم اومد اینو برگشتم بنویسمیادمه توی ترکیه بودم...وقت مصاحبه کاری برام گذاشتن...از شرکت تک اجاینم شرکت خفنیه همه انگلیسی حرف می زنناچ آر شرکت زنگ زد بهم، منم با بدبختی تو رستوران هتل ی جا پیدا کرده بودم واسه مصاحبهشرو کرد باهام ایتالیایی حرف زدن!!از تصمیم من واسه جواب دادن بهش تا جوواب دادن بهشده تا چیز از مغزم گذشتبالاخره تمام عزممو جزم کردمگفتم حتما این از من انتظار داره ایتالیایی حرف بزنم پس شرو می کنم !و تاحالا مصاحبه ایتالیایی نداشتم اونحا دهنم رو باز کردم و تمام حرف هام رو هم اچ ار فهمید!اون شرکت منو نگرفتن ولی درِ جالبی رو ب زندگی من باز کرد و بعد از اون تمام مصاحبه هارو ایتالیایی انجام میدادم...! ب زبون چهارمم تمدید نوشت......ادامه مطلب
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 45 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:43

امروز آخرین روزی بود ک سوپروایزرم میومد شرکت

نوشیدنی با کنولی آورده بودن با زنش

دست من خورد نوشیندنیم ریخت زمین

رییس شرکت گفت وایستا لیلا

تی آورد زمین تی کشید
بهش گفتم بده بمن گف ن

تمدید نوشت......
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 43 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:43

دلم میخواد بنویسم ولی نمی دونم از کدوم چیزایی ک میخوام بنویسم شروع کنم.از بابام شروع کنم ک الان اخرین نفس هاشو داشته میکشیده...بابام ک حتی صبر نکرد فارغ التحصیلی منو ببینهیا نمیدونم بخاطر حسی ک فکر میکنم من رفتم بابام دق کرد یانمیدونم بخاطر مریضی ای ک داشت و بارشو تنهایی بدوش میکشید...یا نمیدونم بخاطر همه غصه هایی ک تو زندگیش داشت و کوه محکم واسه همه بود ولی هیشکی نبود ک حتی حرف هاشو بهش بزنه...نمیدونم اگ الان بود چیکار میکرد... نمیدونم بازم بود یا نبا وضع کرونا..‌. با وضع کشور...وضع ‌کشور میدید چیکار میکردیا زندگی من چقدر تفاوت داشت با الانم، نمیدونم شاید بهترین نمره رو توی دانشگا داشتم شاید ی دانشگا تک رقمی بورسیه میشدمیا حداقل مث قبل کوچکترین چیزی ک میشنیدم یا میدیدم رو با ریز جزئیات یادم میومد و الان دنبال این نبودم ک بفهمم واقعا تاثیر نبودن بابام بوده اینجوری شدم یا...یا حداقل تو زندگیم دنبال ادمی نمیگشتم ک جای خالی فرزانگیشو برام پر کنه بین ی عالمه ادم احمقی ک تو عمرم دیدمیا از شادی ادم‌ها خوشحال بشه و دنبال موفقیت من باشه با چنگ و دندون...یا جمله های فرزانه بهم بگه مثل اینکه زن باید مستقل باشه یا حقیقت هارو محکم بهم یاد بده هرچقدر برام سخت باشهکشور خارجی دلش برات نسوخته یا باید پول ببری یا مغز متفکر براشونیا بگه اگ تو بمیری دنیا سیاه نمیپوشیا برام نامه بنویسه و ب داشتن دخترش بجای ۷ تا پسری ک میخواسته افتخار کنه...و من این روز بابامو از دست دادم ن فقط من خیلیای دیگه ک باباشون نبوده هم از دستش دادن...پدری ک پیر فلک دیگر نخواهد مانندش را زاییدپدری ک زمانی ک هیچ کس کتاب هم نمیخوند از دل ده دانشگاه تهران قبول شد و طرز تفکر و فهم همیشه ب روزی داشت...ولی دلی دریایی برای همه. تمدید نوشت......ادامه مطلب
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 90 تاريخ : سه شنبه 9 اسفند 1401 ساعت: 2:24

دیشب مهمونی کریسمس خونه دوست های آمریکای جنوبی ام بودممنم قرمه سبزی درست کردم با سالاد شیرازیسالاد ب عنوان همراهی با نوشیدنی آوردندیدم بچه های برزیلی زیاد کشیدن تعجب کردممعمولا من سالاد شیرازی میبرم جمع خارحیا خواهانش کمهبعد از ی مقدار برگشتن گفتن دستت درد نکنه مارو یاد خونه انداختی ما هم همین سالاد رو عینا داریم ولی فقط سس نداره!هاها چقدر جالب گفته بودم ماست و خیار با سالاد کاهومونو توی دانمارک پیدا کرده بودم؟اینم توی برزیل پیدا شد!!حالا چجوری رفته اونجا خیلی باید جالب باشه! تمدید نوشت......ادامه مطلب
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 94 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:34

چند وقت پیش از پیاتزا اسپانیا مغازه گوچی با دوست هندیم رد می شدیمگفتش فیلم اینو دیدی؟خیلی جالبه هیچ کسی شیر هولدرش نیستش از خانوادش و زنش هم میکشدشمن آدم فیلم ببینی نیستم کلا ب یاد ندارم هیچ وقت ب تنهایی و خود جوش فیلم دیده باشماصولا یکی منو دعوت کرده هرچی دیدمحسنش اینه اینجوری فیلم ببینی، فیلم های بدردبخور رو میبینیشاید اینکه فیلم نمی بینم بخاطر اینه ک اگ فیلم بی محتوا باشه کل وقتمو سرش هدر دادم بعدش برام جالب نی،البته بین آدم هایی ک فیلم میبینن و کتاب می خونن وقتی باهاشون من حرف می زنمتفاوت چشمگیری رو در نوع استدلال و صحبت کردنشون و طرز تفکرشون میبینمامروز فیلمو دیدم و واقعا بنظرم جالب بود ک یک داستان واقعی می تونه اینجوری باشه زندگی آدم ها توی این 24 ساعتی ک زندگی می کننچقدر متفاوته...چقدر اتفاق توی دنیا میفته...ی جمله خیلی قشنگ مئوریتزویو توی فیلم میگه:There is a first time for EVERY THING. تمدید نوشت......ادامه مطلب
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 78 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:34

کاش ی ادم قوی عین بابام میومد تو زندگیم... فرزانه مرد... تمدید نوشت......
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 77 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 16:34

بالاخره 23 می دفاع کردم و ی صفحه دیگه ورق خورد

ی صفحه پر از بالا و پایین از شروعش تا پایانش...

استاد ماشین لرنینگمون رییس جلسه دفاع بود

اخرش برگشت گفت

برید خارج کار کنید تجربه کنید ولی برگردید ایتالیا 

ایتالیا بهتون نیاز داره 

بعد گفت این اولین سری بود ک تعداد دختر ها زیاد بود و من خیلی خوشحالم...

4 تا دختر بودیم  فکر کنم نصف نصف بودیم 

تمدید نوشت......
ما را در سایت تمدید نوشت... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reminds بازدید : 113 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 17:52