تمدید نوشت...

متن مرتبط با «نوشت» در سایت تمدید نوشت... نوشته شده است

سیستم نوشت...

  • ینی اینجا سیستم اینجوریه ک هرکی دنبال منافع خودشهدنبال اینه ک کلاهشو بچسبه باد نبرهنمی دونم تو کل اروپا اینجوریه یا اینجا اینجوری آشغالدونیههرچی منافعشون ایجاب می کنه همون کارو باید بکننهرکاری می کنن تا شرایط بنفع خودشون تموم کننآدمای حال بهم زنعین گرگ می خوان بقیه رو بدرناز بقیه فقط استفاده کننخودشونو زدن ب خریت انسانیت سرشون نشهواقعا از این سیستم منفعت طلب و منطق نخواه بفهم حالم بهم می خورهمتاسفم براشون...ی سری آدم حمال ک عین اون آشغالی ک من باهاش زندگی می کردم از سر صب ک پا می شد مث سگ دوبرمن شپارد میخواست هرجور شده بهونه پیدا کنه پاچه بگیرهیا وقتی می خواست ب دیگران کمک کنه ی آدم آشغال بود ک همیشه ب فکر منافع خودش بود.ی جمله نوشته بودانسان والا همیشه ب شرافت می اندیشندانسان عادی ب آسایش خوداینو اینجا نوشتم وقتی نتیجه این کاراشونو دیدم بیام اینو بخونم، یادم بیاد با چ آدم های لاشی ای برخورد داشتم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بابا گفت نوشت...

  • بابام ی جمله ای داشتدرس ک می خوندم می گفتکتاب ها بهت دروغ نمی گنالان با تمام پوست و خونم درکش می کنموقتی انریکو آشغال هرکاری دلش می خواد می کنه بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بیشترین امتیاز نوشت...

  • و بعله واسه اراسموس کاراموزی نه نفر از دانشکده ما می گرفتن، من نفر اول با بیشترین امتیاز شدم!, ...ادامه مطلب

  • اینم بنویسم نوشت...

  • یادم اومد اینو برگشتم بنویسمیادمه توی ترکیه بودم...وقت مصاحبه کاری برام گذاشتن...از شرکت تک اجاینم شرکت خفنیه همه انگلیسی حرف می زنناچ آر شرکت زنگ زد بهم، منم با بدبختی تو رستوران هتل ی جا پیدا کرده بودم واسه مصاحبهشرو کرد باهام ایتالیایی حرف زدن!!از تصمیم من واسه جواب دادن بهش تا جوواب دادن بهشده تا چیز از مغزم گذشتبالاخره تمام عزممو جزم کردمگفتم حتما این از من انتظار داره ایتالیایی حرف بزنم پس شرو می کنم !و تاحالا مصاحبه ایتالیایی نداشتم اونحا دهنم رو باز کردم و تمام حرف هام رو هم اچ ار فهمید!اون شرکت منو نگرفتن ولی درِ جالبی رو ب زندگی من باز کرد و بعد از اون تمام مصاحبه هارو ایتالیایی انجام میدادم...! ب زبون چهارمم بخوانید, ...ادامه مطلب

  • رییس جالب نوشت...

  • امروز آخرین روزی بود ک سوپروایزرم میومد شرکتنوشیدنی با کنولی آورده بودن با زنشدست من خورد نوشیندنیم ریخت زمینرییس شرکت گفت وایستا لیلاتی آورد زمین تی کشیدبهش گفتم بده بمن گف ن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آخرین ها نوشت...

  • دلم میخواد بنویسم ولی نمی دونم از کدوم چیزایی ک میخوام بنویسم شروع کنم.از بابام شروع کنم ک الان اخرین نفس هاشو داشته میکشیده...بابام ک حتی صبر نکرد فارغ التحصیلی منو ببینهیا نمیدونم بخاطر حسی ک فکر میکنم من رفتم بابام دق کرد یانمیدونم بخاطر مریضی ای ک داشت و بارشو تنهایی بدوش میکشید...یا نمیدونم بخاطر همه غصه هایی ک تو زندگیش داشت و کوه محکم واسه همه بود ولی هیشکی نبود ک حتی حرف هاشو بهش بزنه...نمیدونم اگ الان بود چیکار میکرد... نمیدونم بازم بود یا نبا وضع کرونا..‌. با وضع کشور...وضع ‌کشور میدید چیکار میکردیا زندگی من چقدر تفاوت داشت با الانم، نمیدونم شاید بهترین نمره رو توی دانشگا داشتم شاید ی دانشگا تک رقمی بورسیه میشدمیا حداقل مث قبل کوچکترین چیزی ک میشنیدم یا میدیدم رو با ریز جزئیات یادم میومد و الان دنبال این نبودم ک بفهمم واقعا تاثیر نبودن بابام بوده اینجوری شدم یا...یا حداقل تو زندگیم دنبال ادمی نمیگشتم ک جای خالی فرزانگیشو برام پر کنه بین ی عالمه ادم احمقی ک تو عمرم دیدمیا از شادی ادم‌ها خوشحال بشه و دنبال موفقیت من باشه با چنگ و دندون...یا جمله های فرزانه بهم بگه مثل اینکه زن باید مستقل باشه یا حقیقت هارو محکم بهم یاد بده هرچقدر برام سخت باشهکشور خارجی دلش برات نسوخته یا باید پول ببری یا مغز متفکر براشونیا بگه اگ تو بمیری دنیا سیاه نمیپوشیا برام نامه بنویسه و ب داشتن دخترش بجای ۷ تا پسری ک میخواسته افتخار کنه...و من این روز بابامو از دست دادم ن فقط من خیلیای دیگه ک باباشون نبوده هم از دستش دادن...پدری ک پیر فلک دیگر نخواهد مانندش را زاییدپدری ک زمانی ک هیچ کس کتاب هم نمیخوند از دل ده دانشگاه تهران قبول شد و طرز تفکر و فهم همیشه ب روزی داشت...ولی دلی دریایی برای همه., ...ادامه مطلب

  • سالاد شیرازی مشترک نوشت...

  • دیشب مهمونی کریسمس خونه دوست های آمریکای جنوبی ام بودممنم قرمه سبزی درست کردم با سالاد شیرازیسالاد ب عنوان همراهی با نوشیدنی آوردندیدم بچه های برزیلی زیاد کشیدن تعجب کردممعمولا من سالاد شیرازی میبرم جمع خارحیا خواهانش کمهبعد از ی مقدار برگشتن گفتن دستت درد نکنه مارو یاد خونه انداختی ما هم همین سالاد رو عینا داریم ولی فقط سس نداره!هاها چقدر جالب گفته بودم ماست و خیار با سالاد کاهومونو توی دانمارک پیدا کرده بودم؟اینم توی برزیل پیدا شد!!حالا چجوری رفته اونجا خیلی باید جالب باشه! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • خانه گوچی نوشت...

  • چند وقت پیش از پیاتزا اسپانیا مغازه گوچی با دوست هندیم رد می شدیمگفتش فیلم اینو دیدی؟خیلی جالبه هیچ کسی شیر هولدرش نیستش از خانوادش و زنش هم میکشدشمن آدم فیلم ببینی نیستم کلا ب یاد ندارم هیچ وقت ب تنهایی و خود جوش فیلم دیده باشماصولا یکی منو دعوت کرده هرچی دیدمحسنش اینه اینجوری فیلم ببینی، فیلم های بدردبخور رو میبینیشاید اینکه فیلم نمی بینم بخاطر اینه ک اگ فیلم بی محتوا باشه کل وقتمو سرش هدر دادم بعدش برام جالب نی،البته بین آدم هایی ک فیلم میبینن و کتاب می خونن وقتی باهاشون من حرف می زنمتفاوت چشمگیری رو در نوع استدلال و صحبت کردنشون و طرز تفکرشون میبینمامروز فیلمو دیدم و واقعا بنظرم جالب بود ک یک داستان واقعی می تونه اینجوری باشه زندگی آدم ها توی این 24 ساعتی ک زندگی می کننچقدر متفاوته...چقدر اتفاق توی دنیا میفته...ی جمله خیلی قشنگ مئوریتزویو توی فیلم میگه:There is a first time for EVERY THING. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بالاخره نوشت...

  • بالاخره 23 می دفاع کردم و ی صفحه دیگه ورق خوردی صفحه پر از بالا و پایین از شروعش تا پایانش...استاد ماشین لرنینگمون رییس جلسه دفاع بوداخرش برگشت گفتبرید خارج کار کنید تجربه کنید ولی برگردید ایتالیا ایتالیا بهتون نیاز داره بعد گفت این اولین سری بود ک تعداد دختر ها زیاد بود و من خیلی خوشحالم...4 تا دختر بودیم  فکر کنم نصف نصف بودیم  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • ژنتیک نوشت...

  • چقدر جالبه ک همیشه ارث بری کار خودشو می کنه وقتی ب خودم نگاه می کنم می بینم منم ی زنجیره بزرگی از رفتارهام ارث بری عه بدون اینکه شاید بخوام!از اولش ک پدر بزرگ و مادر بزرگم از ترکیه مهاجرت کردن ایران!بعد پدرم مهاجرت کرد تهرانحالا من و برادرم مهاجرت کردیم!حالا ک دارم درس می خونم مثل بابام!آدم مسولیت پذیر مثل مامانم! توی خیریه کار کردم مثل پدربزرگ مادریم!بعد ک بصورت خیلی جالب و خودجوش گل و گیاه می کارم مثل پدرم و عمم! بدون این که یاد کارهای اونا بیفتم ب این سمت رفتم!اره خیلی جالبه!ادم رک و جواب بده ای هم هستم مثل عمم!بسیار جالبه ک این رفتارها خودشونو دارن نشون میدن عنفوان سی سالگی من!ژنتیک عجیب کار خودشو می کنه!نمیدونم واسه خاطر انتخاب طبیعی عه یا بخاطر تنازع برای بقا! بخوانید, ...ادامه مطلب

  • گوشه نوشت...

  • توی اون خونه قبلیمون ک بودیم همون ک کل خاطرات بچگی من توش بودگوشه اتاقم اتاق همیشه سرد کنار کمدم ی دیوار بود من همیشه اونجا کنار اون دیوار درس می خوندم، کتابامم همیشه رو هم تلنبار بود اونجاخصوصا نزدیک کنکوربابام میومد همیشه در اتاقم رو باز می کرد می گف اینجا مکان مقدسهحالا گوشه تختم اینجا شده پاتوقملپ تاپمو می ذارم پایتون...اینو نوشتم اینجا یادم باشه ی روزی لازم شد بیام نگاش کنم  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اینجا نوشت...

  • نمیدونم چرا اینجا توی غربت.. ناراحت ک میشمینی ناراحت ک میشی... نمیتونی با کسی حرف بزنی...باید همه چی بریزی تو خودت...منم نمیدونم چراکرمم میگیره ب موهاممیخوام یا برم از ته کوتاشون کنم یا رنگ کنم...دیوار کوتاه تر از این بدبخت پیدا نمیکنم, ...ادامه مطلب

  • شرطی نوشت...

  • اَههر صدای هواپیمای لعنتی رو میشنوم فک میکنماینجارو میخوان بفرستن هوااخه نمیدونم اینجا چرا دیگه باید این فکرو بکنموسط ایتالیاگوشه شمالغرب رماَه, ...ادامه مطلب

  • ی چیز جالب نوشت...

  • خیلی برام جالب بوداونروز توی کلاس رقص بودیم معلم رقصه برگشت گفتشاینجا توی کلاسیم من از همه بالاترموقتی رفتیم بیرون همه برابریماشاره کرد ب یکی از بچه های مهندسیگف وقتی توی دانشکده مهندسی ایم این از همه, ...ادامه مطلب

  • جالب جدید نوشت...

  • چند دقیقه پیشفهمیدم مثنکه هم درد هم دارم و تنها نیستم فقط من کرمم نمیگیره ب موهامیکی از بچه ها خیلی قشنگ نوشته بود...وقتی زندگی شروع می کنه ب سخت گرفتن،زن ها شروع می کنند ب کوتاه کردن،کوتاه کردن ناخن ها،موها،روابط..., ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها